سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اولین ماه رمضان پسر کوچولو دارد به ساعات آخر نزدیک می شود. اولین شب های قدر... اولین سحرها... اولین لحظات شیرین افطار... و اولین افطاری رفتن ها با دوستان خوب و جدیدی که بیشترشان را برای اولین بار می دیدیم.

در همین ماه مبارک، پسر کوچولو که حرکت کردن را یاد گرفت . با روروئک یا سینه خیز و چه لذتی می برد وقتی که می بیند دیگر مجبور نیست یک جا بخوابد و برای این که کسی او را حرکت دهد کلی گریه کند. حالا از خوشحالی بلند بلند می خندد و در روروئک بالا و پایین می پرد. حالا به هر جا که بخواهد سرک می کشد و خودش را به هر چیز که بخواهد می رساند. البته هنوز دستش به پاندول ساعت دیواری نمی رسد. مامان می گوید: نه پسر کوچولو آنجا دیگر قلمرو ما نیست. این یکی را دیگر ما هم بلد نیستیم.

ولی پسر کوچولو حرف های مامان را نمی فهمد و در حالی که به پاندول ساعت خیره شده و بالا و پایین می پرد با خودش فکر می کند که چه زمانی می تواند برای رسیدن به آن پرواز کند.

 

پ.ن: پسر کوچولو برای ما هم دعا کن. شاید در این ساعات آخر فرجی شود و حرکت کردن را یاد بگیریم.